معصومه ابتكار جامعه ايران از جهات بسياري يك جامعه متكثر محسوب مي‌شود؛ جامعه‌اي با تنوع فرهنگي، قوميتي و مذهبي كه با سياست‌هاي اصولي مي‌تواند از بركات تكثر بهره برده و برعكس با سياست‌هاي مقطعي و غلط ممكن است دچار تشتت، افزايش شكاف‌ها و فروپاشي اجتماعي شود. از اين رو وحدت و همدلي از نخستين شعارهاي انقلاب به شمار مي‌رفت و امام (ره) اتكال به خدا و وحدت كلمه را بارها و بارها به عنوان عوامل اصلي پيروزي نهضت ملت ايران اعلام كردند. ولي با افزايش تنش‌هاي داخلي و تهديدات و فشارهاي خارجي، حوادث به سمت تنگ شدن دايره خودي‌ها در دوران‌هاي مختلف و ريزش نيروهاي انقلاب بنابر وقايع گوناگون به پيش رفت. اين رخداد در مسير تحولات كشور قابل رصد است و شدت و ضعف آن را طي سه دهه گذشته مي‌توان بررسي كرد. استدلال موافقان چنين روندي، اين بوده كه انقلاب متعلق به مردم است و با گذر زمان طرفداران آن پالايش شده و آناني ريزش مي‌كنند كه از مردم دور افتاده‌اند. اما نتيجه اين روند در چرخشي آشكار به خصوص در سال‌هاي اخير، كاهش تنوع سليقه‌ها و ديدگاه‌ها بوده، به همين دليل سبب كاهش امكان و فرصت نقد و اصلاح شده است. از منظري ديگر، اين روند در دوران اخير به يك سياست محوري بدل شده. در اين ميان، موضوع جذب حداكثري اگرچه مطرح مي‌شود، ولي متاسفانه در فضاي غالب سپهر سياسي كشور، اتهام‌زني و تخريب رقيب، حرف اول و آخر را مي‌زند. اين وضعيت البته همواره در آستانه انتخابات و دوراني پس از آن به اوج خود مي‌رسد؛ موضوعي كه گلايه رهبر انقلاب را هم در برداشته و نگاه قبيله‌اي را آفت بزرگي دانسته است. در اين حال اگر كسي هم از ائتلاف و وحدت سخن راند، متهم به زير پا نهادن ارزش‌ها شده و از ميدان رانده مي‌شود. در فضاي تك‌صدايي روشن است كه مشكلات، عدم پايبندي به قانون، فساد و اختلاس و عدم تحقق وعده‌ها امكان‌پذيرتر خواهد بود چرا كه ميزان پاسخگويي اصحاب قدرت در اين شرايط تنزل مي‌يابد. گفت‌وگو با رقيب اگرچه از اصول اوليه سياست‌ورزي تلقي مي‌شود اما متاسفانه كمتر اراده‌اي جدي براي آن مشاهده شده است. اين دشواري گفت‌وگو البته ميان جناح‌ها و طيف‌هاي سياسي داخلي حتي در دوراني كه ايده گفت‌وگوي تمدن‌ها به عنوان يك سياست بين‌المللي مطرح شد، مورد نقد قرار گرفته و تاكيد مي‌شد كه گفت‌وگوي ميان فرهنگ و تمدن‌ها بدون پشتوانه داخلي نتيجه‌بخش نخواهد بود. طي سال‌ها، گفت‌وگوي ميان اصلاح‌طلبان و اصولگرايان متاثر از اين فضا به شدت كاهش پيدا كرده و به عروسي يا عزاي يكي از بستگان محدود شده، كه به واسطه پيوستگي فاميلي بسياري از عناصر دو طرف، رخ مي‌دهد. خانه احزاب عملا كارآيي خود را از دست داده و در چنين شرايطي بسياري از دلسوختگان، نگراني خود را از فقدان يك گفتمان دروني مطرح كرده‌اند. آنها تاكيد مي‌كنند كه اين تفاوت ديدگاه‌ها زمينه نقد سازنده، رقابت و نشاط سياسي، اصلاح امور و قدرت مانور و امكان چانه‌زني در منازعات خارجي را فراهم مي‌كند. مثلا وقتي در آمريكا انتقادات از بوش پسر و حكومت رو به افزايش گذاشت و افكار عمومي دنيا هم عليه بوش بسيج شد، حاكميت آمريكا از موضع حزب دموكرات براي تعديل فضا استفاده كرد تا آنجا كه مواضع ظاهرا انقلابي اوباما همه را جذب كرد و همه مخالفان بر محور او با يكديگر تجميع كردند. حتي آنهايي كه دنبال اصلاح ساختار سياسي آمريكا بودند وارد بازي شدند. در منازعات جهاني هم از موضع رقيب براي تشديد يا تعديل مواضع رسمي مي‌توان كمك گرفت. بحث اختلافات داخلي ميان جناح‌هاي سياسي اصلي در بسياري از دوره‌ها به عنوان مساله «دعواي خانگي» و تلاش براي همدلي و همگرايي نيروهاي انقلاب مطرح بوده و در مقاطعي به طرح نظريات متفاوتي در شكل اداره كشور و سياست‌هاي حاكم منجر شد. يكي از نوه‌هاي امام از ايشان نقل مي‌كند كه پس از ابراز نگراني‌ها و انتقادها از جدايي يون (مجمع روحانيون) و يت (جامعه روحانيت)، امام مي‌گويند: «ولي در عوض يكديگر را مي‌يابند، همديگر را اصلاح و تكميل مي‌كنند.» اين نگرش سبب مي‌شد كه به حضور دو طيف در همه اركان توجه شود. البته متاسفانه گروهي كه قدرت را عملا به دست مي‌گرفت، خود را مستحق اين جايگاه و پيرو راستين امام و شهدا تلقي مي‌كرد و بحث مجدد تنوع سليقه‌ها در رقابت‌هاي سياسي و انتخاباتي به خاطر ميزان مشاركت مردم اهميت مي‌يافت چرا كه براي راي دادن ايجاد انگيزه مي‌كرد و به همين دليل تحمل رقيب امكان‌پذير مي‌شد. اين موضوع نيز در سال‌هاي اخير به اين تلقي نزديك شد كه تحمل منتقدان، براي گرم كردن تنور انتخابات بوده ولي قرار نيست آنان در قدرت مشاركت يابند. باور به اين اصل سبب شد كه در آستانه انتخابات مجلس در شرايط فقدان رقيب جدي (اصلاح‌طلبان) جناح‌هاي قدرت بخواهند رقابتي از درون جريان اصولگرايي به‌وجود آورند. البته همان عده‌اي كه اين طراحي را مد نظر داشتند، مي‌دانستند در نهايت اين رقابت واقعي و موثر نخواهد بود زيرا بسياري از راي‌دهندگان را قانع نخواهد كرد. ولي به هر حال انتخابات مانند مسابقه فوتبال يا هر رقابت ديگري بدون حريف معني و مفهوم نخواهد داشت و به همين دليل، اين بازي دو قطبي را كه برخي زمينه‌هاي سياسي هم در آن موثر بود، طراحي كردند. در فضايي كه تحزب زير سوال رفته و احزاب قوي و صاحب نفوذ امكان فعاليت فراگير نداشتند، به رسميت نشناختن تكثر و تنوع فرهنگي، اجتماعي و سياسي به زعم برخي مراكز راهي براي برون‌رفت از اختلافات و افزايش ضريب امنيتي است. آنها تنوع و تكثر ديدگاه‌ها و شكاف‌هاي اجتماعي رو به رشد را انكار مي‌كنند تا شايد بتوانند از اين طريق مديريتي قوي‌تر و اقتدار بيشتري را اعمال كنند. اين تصوير حاكي از تهديدات فراروي جامعه و لزوم تلاش براي بسط همدلي، محبت و ايثار در شالوده روابط اجتماعي و به خصوص در ميان نخبگان و گروه‌هاي مرجع براي همگرايي و ائتلاف بيشتر است. اين وضعیت نشانگر ضرورت گفت‌وگو و تعامل ميان نيروها براي اصلاح و پيشبرد امور و تقويت انسجام اجتماعي و ملي به عنوان يك اصل انكار‌ناپذير است. البته اين موضوع هم كه هجمه دشمنان خارجي و آمريكا مي‌تواند سبب ائتلاف و وحدت شود را نمي‌شود ناديده گرفت. بنابراين همواره دلسوختگاني تاكيد كرده‌اند كه بايد از همه ظرفيت‌هاي اجتماعي براي اتئلاف و گفت‌وگو ميان رقبا و برقراري فضاي متعادل و آرام اخلاقي استقبال كرد چرا كه عدم مواجهه منطقي و عادلانه با رقيب سبب تشديد مخاصمات شده؛ مانند مشكلات داخلي جريان اصولگرايي كه امروزه به نحوي در درون خود با اختلاف و چالش‌هاي عديده‌اي روبه‌رو هستند و اين نتيجه رفتار آنهاست. شايد با تكيه بر همين منطق بود كه جمعي از بانوان موضوع بهبود وضعيت زنان را محوري براي اتئلاف قرار دادند. آنها از فضاي معنوي افطاري در ماه مبارك رمضان سال 85 بهره برده و بانوان طيف‌هاي مختلف سياسي را براي همدلي و گفت و شنود دعوت كردند. اين دعوت با استقبال بسياري از بانوان مستقل، اصلاح‌طلب و اصولگراي ميانه‌رو مواجه شد، اگرچه از همان ابتدا طيف دولت مخالفت خود را با اين حركت اعلام كرد. از مراحل ابتدايي شكل‌گيري اين ائتلاف - كه بعدها «ائتلاف اسلامي زنان» نام گرفت – مرحوم خانم مريم بهروزي در ميان چهره‌هاي شاخص اصولگرا، بيشترين استقبال را از اين حركت به عمل آورد و از ابتدا در جريان تهيه و تصويب مرامنامه و آيين‌نامه داخلي آن مسوولانه مشاركت داشت. ائتلاف اسلامي زنان كه به تناوب به رياست يكي از زنان اصولگرا و اصلاح‌طلب تشكيل جلسه مي‌داد، هدف اصلي خود را همفكري براي اصلاح و پيشبرد وضعيت زنان و همچنين استفاده از تدبير و انديشه زنان براي كمك به حل معضلات كشور و مقابله با تشتت و سرگرداني جامعه قرار داد. ائتلاف طي سال‌هاي 85 تا 90 با وجود دشواري‌ها و محدوديت‌ها، جلسات متعددي برگزار كرد و با اعلام مواضع، تلاش‌هايي جدي براي ممانعت از تصويب بندهايي از قانون حمايت خانواده كه چند همسري را ترويج مي‌كرد، انجام داد و جلساتي نيز با مراجع قم و شخصيت‌هاي سياسي برگزار كرد. هفت بيانيه براي اعلام مواضع و تلاش براي حذف سنگسار از قانون مجازات اسلامي از ديگر اقدامات اين جمع بود. در دوران پس از انتخابات 88 نيز در جلسات ائتلاف پيرامون آسيب‌هاي وارده به زنان طي حوادث و پيامدهاي طولاني آن گزارش‌ها و بحث‌هايي ارايه شد كه مرحوم خانم بهروزي در آن ميان با وجود اختلاف نظر، صبورانه ديدگاه‌هاي انتقادي را به فضاي ائتلاف و همدلي ميهمان كرده و امكان هم‌نشيني دو جناح را در سخت‌ترين شرايط سياسي فراهم كرد. اين كاري بود كه مردان سياسي هرگز در انجام آن موثر نبوده و موفقيتي نداشتند. ائتلاف اگرچه نتوانست تاثير مشهودي بر روندهاي سياسي كشور بگذارد و از سوي سياسيون مورد الگوبرداري قرار نگرفت و در نهايت ديدگاه‌هاي افراطي در حذف و محدود‌سازي جبهه رقيب و كوتاه كردن صداي اصلاحات غلبه كرد و از فرصت انتخابات مجلس به نحوي براي ائتلاف نيروها و تقويت و همبستگي استفاده نشد، ولي سرمايه‌هاي اجتماعي كشور و تمايل ذاتي مردم مسلمان ايران براي حل و فصل مشكلات و سنت خداوند در حمايت و دفاع از مومنان و آشكار‌سازي حقيقت در كنار تجربه‌هاي كوچك ائتلاف اسلامي زنان، دلايلي هستند براي اميد به آينده و اميد به تحمل بيشتر رقبا و منتقدان از طرف صاحبان قدرت. روند ارتقاي فرهنگ، آگاهي و سواد مردم ايران و گسترش وسايل ارتباط جمعي نيز اين روند را تسريع خواهد كرد. بي‌ترديد در آينده اهميت همدلي و ائتلاف نيروهاي دلسوز و معتقد به انقلاب اسلامي بيش از پيش آشكار خواهد شد و آن‌وقت است كه سياست حذف رقيب و پراكندن بذر اختلاف و ايجاد رقابت‌هاي ساختگي جاي خود را به رسميت شناختن حق رقيب براي فعاليت و انتقاد، همدلي، مفاهمه و گفت‌وگو خواهد داد.